کاملترین مجموعه فرهنگ لغات و اصطلاحات کوچه بازاری مردم ایران قسمت 308
بی حال-فاقد نیروی لازم-بی حوصله-خسته الف-قاچ خربزه و از این قبیل-بچهی کوچک-سیخ-راست چشم به دهان کسی دوختن-مطیع محض کسی بودن دود شدن و به هوا رفتن-گم و ناپدید شدن-آب شدن و به زمین فرو رفتن-محو و نابود شدن ریش گذاشتن-نتراشیدن ریش-ریش بلند کردن دَم کشیدن-رسیدن و پختن چای-برنج و مانند آن ها چله ی تابستان-گرمای […]