مجموعه کاملی از کلمات و اصطلاحات خودمانی، عامیانه ایرانی قسمت 335
دَرَنگ-صدای شکستن چیزی یا زدن سیلی چشم و چار-چشم-دید-بیناییدست به سینه ایستادن-در نهایت ادب و آماده ی فرمان ایستادندک و پوز-دهان و لب و دندان اُس و فُس-اصل-مایه-چهارستون بدن توان انجام کاری را داشتنآزگار(زمان دراز)حساب و کتاب-نگا. حساب کتاب از پارو بالا رفتن پول-ثروت بسیار داشتن روی پای خود ایستادن-به خود متکی بودن-به دیگران نیاز […]